[blogfa.com]

گرافیک خیلی کیوتی داره که بنظرم بائث میشه داستان دارکش به چشم نیاد.

داستان از موقع شروع ارتباط کیت و امیلیکو(نقش‌های‌اصلی) شروع میشه."خانه ی سایه ها" عمارتی برای اشراف بدون چهرست که کاملا از سر تا پا سیاه هستن و وقتی دچار اضطراب میشن یا عصبین از خودشون "دوده"بیرون میدن.هرکدوم از این اشراف که با اسم "سایه" شناخته میشن یک "عروسک زنده" برای خودشون دارن.عروسک های زنده وظیفه ی تمیز کردن اتاق اونها و انجام نقش "چهره" رو دارن.سایه ها نمیتونن احساساتشون رو با صورتشون نشون بدن چون دیده نمیشن برای همین به عروسک های زنده نیاز دارند تا‌احساساتشون‌رو‌براشون‌نشون‌بدن.

"عروسک های زنده نباید به چیز های کوچیک فکر کنند"

"عروسک های زنده باید به خانواده ی شدو وفادار باشند"

این دو جمله ساده بنظر میان اما این عمارت لعنتی همه ی ماجراهاش رو با همین دو جمله شروع میکنه‌.دو تا از جمله هایی که برای شست و شوی مغزی عروسک های زنده استفاده میشه و باید تا اخرین قسمت تحملشون کرد.

درسته،عروسک های زنده در حقیقت بچه های روستا هستن که به عمارت سایه ها آورده میشن تا تبدیل بشن به عروسک های زنده.

کیت از موضوع خبر داره و میخواد خونه ی سایه هارو تغییر...نه برای همیشه از بین ببره.ولی اون نمیدونه به چه کسایی میتونه اعتماد کنه.تا وقتی دبیو رو پشت سر نزاره نمیتونه حتی ی قدم به هدفش نزدیک شه !

اولین مشکلی که کیت باهاش روبرو میشه "قهوه" سیاهه که هر هفته فقط برای عروسک های زنده سرو میشه تا اثر شست و شوی مغزی از بین نره و خاطراتشون برنگرده.

کیت با چالش های زیادی روبرو میشه و مجبور میشه با "ادوارد" که قصد نابودی کیت رو داره و "ستاره دار ها" که از ادوارد دستور گرفتن حواسشون به کیت باشه کلنجار بره.

انیمه ی قشنگیه پشنهاد میکنم ببینید.با اینکه پایان فصل ۱ با مانگا فرق داشت اما جالب بود و بی صبرانه منتظر فصل ۳ ام.خیلی دوست خاطراتشون وقتی هنوز به خونه ی سایه ها نیومده بودنو تو انیمه ببینم.

عه راستی من هنوز شخصیتارو معرفی نکردم!

فقط عکس شخصیت های اصلیو میزارم.بجز اونا شخصیت های مهم دیگه ایم هستن ولی عکسشون راحت پیدا نمیشه.

بای بای!